اعظم بصیر میگوید: برادرم(شهید بصیر) یکماه پیش از شهادتش به خانه آمد و رو به مادر کرد و گفت: از شما خواستهای دارم. مادرم هم گفت: «جانم را بخواه محمدحسین، نه نمیگویم.» او گفت: همه رفقایم شهید شدهاند تا تو رضایت ندهی، من شهید نمیشوم!
محله شهیدمطهری پنجمین محله شلوغ مشهد است و مزار «شمسالدین میرکاریزی»، یکی از میرابهای معروف مشهد در دوره تیموری در آن قرار دارد. روستا و مزرعه تاریخی نکاح که در این محله قرار دارد را میرزا ابراهیم رضوی سال ۱۰۳۸هجری قمری وقف فرزندان پسر و سادات رضوی شهر مشهد کرده است.

آقا رضا تعریف میکند: اوایل جنگ بود. جوانی به خیاطی آمد و سفارش کتوشلوار برای دامادی داد؛ عجله هم داشت. اما دیگر برای بردن کتوشلوار نیامد! چند سال بعد در حالیکه لاغرتر و پیرتر شده بود، آمد.
مرضیه تجویدی، کارآفرین جوان میگوید: یکی از دوستان خانوادگیمان کارگاه چوب داشت. با دیدن کارهای هنری آنها به این فکر افتادم کار چوب را با پوشاک زنانه تلفیق کنم.
علیاکبر روحیگلخطمی میگوید: از دوازدهسالگی با تشکیل کانون، محوریت اصلی کارها را در حوزه کتاب قرار دادیم و دو سال بعدِ آن هم با تشکیل هیئت مذهبی سیدالشهدا (ع)، برنامههای هیئت و کانون را با هم مدیریت میکردم.
امیرمحمد قاسمی توانسته است در بیستونهمین دوره کنگره سراسری قرآنکریم (سمپاد) مقام دوم کشوری را بهدست بیاورد. او سال گذشته نیز در مسابقات مرحله استانی مقام اول را بهدست آورد.
گفتگو با محمدمهدی عباسزاده تاکسی ران هممحلهای که با کتاب از مسافران خود پذیرایی میکند
محمدعلی قاسمی که ۲۸ سال است بوی کبابش در خیابان عامل پیچیده میگوید تا به حال پیش به اداره بهداشت باز نشده است.